Freitag, 31.05.24
Die Befugnisse der Exekutive müssten begrenzt werden.
اختیارات قوه مجریه میبایست محدود شوند.
begrenzen محدود کردن
@Ich_will_Deutsch_lernen
Die Befugnisse der Exekutive müssten begrenzt werden.
اختیارات قوه مجریه میبایست محدود شوند.
begrenzen محدود کردن
@Ich_will_Deutsch_lernen
دوستان توجه کنید که هر منطقه لهجه خاص خود را دارد.
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAFKWVqpLJaJrYWAtJA
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAFKWVqpLJaJrYWAtJA
#صرف_فعل
#Verb_Konjugation
der Infinitiv: #begrenzen
حدود معین کردن - برای چیزی حد تعیین کردن - محدود کردن - محصور کردن - مرز چیزی را تشکیل دادن - مرزبندی کردن - وسعت را تعیین کردن - در پایان چیزی بودن - منحصر کردن
Präsens: begrenzen
Perfekt: hat begrenzt
Präteritum: begrenzten
ich begrenze
du begrenzt
er/sie/es begrenzt
wir begrenzen
ihr begrenzt
sie/Sie begrenzen
@Ich_will_Deutsch_lernen
#Verb_Konjugation
der Infinitiv: #begrenzen
حدود معین کردن - برای چیزی حد تعیین کردن - محدود کردن - محصور کردن - مرز چیزی را تشکیل دادن - مرزبندی کردن - وسعت را تعیین کردن - در پایان چیزی بودن - منحصر کردن
Präsens: begrenzen
Perfekt: hat begrenzt
Präteritum: begrenzten
ich begrenze
du begrenzt
er/sie/es begrenzt
wir begrenzen
ihr begrenzt
sie/Sie begrenzen
@Ich_will_Deutsch_lernen
Samstag, 01.06.24
Alle relevanten Vorkommnisse sind nun geschildert.
اکنون تمام پیشامدهای مهم مرتبط شرح داده شدهاند.
schildern شرح دادن
@Ich_will_Deutsch_lernen
Alle relevanten Vorkommnisse sind nun geschildert.
اکنون تمام پیشامدهای مهم مرتبط شرح داده شدهاند.
schildern شرح دادن
@Ich_will_Deutsch_lernen
دوستان توجه کنید که هر منطقه لهجه خاص خود را دارد.
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAFKWVqpLJaJrYWAtJA
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAFKWVqpLJaJrYWAtJA
#صرف_فعل
#Verb_Konjugation
der Infinitiv: #schildern شرح دادن
Präsens: schildern
Perfekt: hat geschildert
Präteritum: schilderten
ich schildere
du schilderst
er/sie/es schildert
wir schildern
ihr schildert
sie/Sie schildern
@Ich_will_Deutsch_lernen
#Verb_Konjugation
der Infinitiv: #schildern شرح دادن
Präsens: schildern
Perfekt: hat geschildert
Präteritum: schilderten
ich schildere
du schilderst
er/sie/es schildert
wir schildern
ihr schildert
sie/Sie schildern
@Ich_will_Deutsch_lernen
#فعل_همراه_پیشوند
schildern
وصف کردن - تشریح کردن - شرح دادن - چیزی را واضح و با جزئیات تعریف/توصیف کردن - به تفصیل توصیف/ارائه کردن - تصویری واضح از چیزی یا کسی انتقال دادن - مجسم نمودن - نقش و نگار زدن - روی سپرها را نقاشی کردن - رشد کردن پرها بر روی سینه خروس - نگهبانی دادن - کشیک کشیدن
aus/schildern
تابلوها و علائم راهنمایی را نصب نمودن
@Ich_will_Deutsch_lernen
schildern
وصف کردن - تشریح کردن - شرح دادن - چیزی را واضح و با جزئیات تعریف/توصیف کردن - به تفصیل توصیف/ارائه کردن - تصویری واضح از چیزی یا کسی انتقال دادن - مجسم نمودن - نقش و نگار زدن - روی سپرها را نقاشی کردن - رشد کردن پرها بر روی سینه خروس - نگهبانی دادن - کشیک کشیدن
aus/schildern
تابلوها و علائم راهنمایی را نصب نمودن
@Ich_will_Deutsch_lernen
Sonntag, 02.06.24
Die Katze liegt auf der Fensterbank und sonnt sich.
گربه روی طاقچه پنجره دراز میکشد و آفتاب میگیرد.
sich sonnen آفتاب گرفتن
@Ich_will_Deutsch_lernen
Die Katze liegt auf der Fensterbank und sonnt sich.
گربه روی طاقچه پنجره دراز میکشد و آفتاب میگیرد.
sich sonnen آفتاب گرفتن
@Ich_will_Deutsch_lernen
دوستان توجه کنید که هر منطقه لهجه خاص خود را دارد.
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAFKWVqpLJaJrYWAtJA
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAFKWVqpLJaJrYWAtJA
#صرف_فعل
#Verb_Konjugation
der Infinitiv: #sonnen
(چیزی را) در آفتاب قرار دادن - چیزی را در معرض نور خورشید قرار دادن - چیزی را زیر نور خورشید آوردن، تا مثلاً خشک شود - زیر آفتاب دراز کشیدن - آفتاب گرفتن - حمام آفتاب گرفتن - اجازه دهید در هنگام استراحت خورشید به شما بتابد، تا مثلاً از گرما لذت ببرید - اجازه بدهیم خورشید بر ما بتابد - درخشیدن - با رضایت از چیزی لذت بردن - شادی کردن - دلشاد بودن - در پوست خود نگنجیدن
Präsens: sonnen
Perfekt: hat gesonnt
Präteritum: sonnten
ich sonne
du sonnst
er/sie/es sonnt
wir sonnen
ihr sonnt
sie/Sie sonnen
@Ich_will_Deutsch_lernen
#Verb_Konjugation
der Infinitiv: #sonnen
(چیزی را) در آفتاب قرار دادن - چیزی را در معرض نور خورشید قرار دادن - چیزی را زیر نور خورشید آوردن، تا مثلاً خشک شود - زیر آفتاب دراز کشیدن - آفتاب گرفتن - حمام آفتاب گرفتن - اجازه دهید در هنگام استراحت خورشید به شما بتابد، تا مثلاً از گرما لذت ببرید - اجازه بدهیم خورشید بر ما بتابد - درخشیدن - با رضایت از چیزی لذت بردن - شادی کردن - دلشاد بودن - در پوست خود نگنجیدن
Präsens: sonnen
Perfekt: hat gesonnt
Präteritum: sonnten
ich sonne
du sonnst
er/sie/es sonnt
wir sonnen
ihr sonnt
sie/Sie sonnen
@Ich_will_Deutsch_lernen
Montag, 03.06.24
Man muss mit einem Löffel nicht zwei Suppen zugleich verkosten.
دو سوپ را نباید همزمان با یک قاشق چشید.
verkosten یک غذا یا نوشیدنی را چشیدن
@Ich_will_Deutsch_lernen
Man muss mit einem Löffel nicht zwei Suppen zugleich verkosten.
دو سوپ را نباید همزمان با یک قاشق چشید.
verkosten یک غذا یا نوشیدنی را چشیدن
@Ich_will_Deutsch_lernen
دوستان توجه کنید که هر منطقه لهجه خاص خود را دارد.
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAFKWVqpLJaJrYWAtJA
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAFKWVqpLJaJrYWAtJA
#صرف_فعل
#Verb_Konjugation
der Infinitiv: #verkosten
یک نمونه از چیزی را خوردن یا نوشیدن (برای بررسی طعم و قضاوت کردن) - (یک خوراکی را) امتحان کردن - یک غذا یا نوشیدنی را چشیدن/مزه کردن - یک نمونه از چیزی را (مخصوصاً شراب) با چشیدن تست کردن
Präsens: verkosten
Perfekt: hat verkostet
Präteritum: verkosteten
ich verkoste
du verkostest
er/sie/es verkostet
wir verkosten
ihr verkostet
sie/Sie verkosten
@Ich_will_Deutsch_lernen
#Verb_Konjugation
der Infinitiv: #verkosten
یک نمونه از چیزی را خوردن یا نوشیدن (برای بررسی طعم و قضاوت کردن) - (یک خوراکی را) امتحان کردن - یک غذا یا نوشیدنی را چشیدن/مزه کردن - یک نمونه از چیزی را (مخصوصاً شراب) با چشیدن تست کردن
Präsens: verkosten
Perfekt: hat verkostet
Präteritum: verkosteten
ich verkoste
du verkostest
er/sie/es verkostet
wir verkosten
ihr verkostet
sie/Sie verkosten
@Ich_will_Deutsch_lernen
Dienstag, 04.06.24
Bei uns im Dorf werden die Glocken jeden Sonntag zum Gottesdienst geläutet.
نزد ما در روستا هر یکشنبه برای مراسم کلیسا ناقوسها به صدا در میآیند.
läuten به صدا درآوردن
@Ich_will_Deutsch_lernen
Bei uns im Dorf werden die Glocken jeden Sonntag zum Gottesdienst geläutet.
نزد ما در روستا هر یکشنبه برای مراسم کلیسا ناقوسها به صدا در میآیند.
läuten به صدا درآوردن
@Ich_will_Deutsch_lernen
دوستان توجه کنید که هر منطقه لهجه خاص خود را دارد.
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAFKWVqpLJaJrYWAtJA
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAFKWVqpLJaJrYWAtJA
#صرف_فعل
#Verb_Konjugation
der Infinitiv: #läuten به صدا درآوردن
Präsens: läuten
Perfekt: hat geläutet
Präteritum: läuteten
ich läute
du läutest
er/sie/es läutet
wir läuten
ihr läutet
sie/Sie läuten
@Ich_will_Deutsch_lernen
#Verb_Konjugation
der Infinitiv: #läuten به صدا درآوردن
Präsens: läuten
Perfekt: hat geläutet
Präteritum: läuteten
ich läute
du läutest
er/sie/es läutet
wir läuten
ihr läutet
sie/Sie läuten
@Ich_will_Deutsch_lernen
#فعل_همراه_پیشوند
läuten
(زنگ را) به صدا درآوردن - با حرکت دادن زنگ، صدا ایجاد کردن - (زنگ یا نظایر آن را) با تاب دادن یا زدن (آن) به صدا درآوردن - با تاب دادن یا ضربه زدن به صدا درآوردن - زنگ زدن - ناقوس (کلیسا) را لرزاندن - با زنگ زدن کسی را احضار کردن - طنین افکندن - به صدا درآمدن (:زنگ) - (در ورودی) به صورت صوتی توجه را (به خود) برانگیختن/برانگیزاندن/جلب کردن - به ارتعاش درآمدن و صدا تولید کردن (:ناقوس کلیسا) - با زنگ زدن چیزی (:ساعت) را نشان دادن
ab/läuten
زنگی را به نشانه آغاز و پایان یک مسابقه اسبدوانی به صدا درآوردن
@Ich_will_Deutsch_lernen
läuten
(زنگ را) به صدا درآوردن - با حرکت دادن زنگ، صدا ایجاد کردن - (زنگ یا نظایر آن را) با تاب دادن یا زدن (آن) به صدا درآوردن - با تاب دادن یا ضربه زدن به صدا درآوردن - زنگ زدن - ناقوس (کلیسا) را لرزاندن - با زنگ زدن کسی را احضار کردن - طنین افکندن - به صدا درآمدن (:زنگ) - (در ورودی) به صورت صوتی توجه را (به خود) برانگیختن/برانگیزاندن/جلب کردن - به ارتعاش درآمدن و صدا تولید کردن (:ناقوس کلیسا) - با زنگ زدن چیزی (:ساعت) را نشان دادن
ab/läuten
زنگی را به نشانه آغاز و پایان یک مسابقه اسبدوانی به صدا درآوردن
@Ich_will_Deutsch_lernen
Mittwoch, 05.06.24
Wenn du einmal alle Kosten summierst, wirst du feststellen, dass diese Wohnung für uns zu teuer ist.
اگر تو یکبار تمام هزینهها را جمع بزنی، متوجه خواهی شد که این آپارتمان برای ما خیلی گران است.
summieren جمع زدن
@Ich_will_Deutsch_lernen
Wenn du einmal alle Kosten summierst, wirst du feststellen, dass diese Wohnung für uns zu teuer ist.
اگر تو یکبار تمام هزینهها را جمع بزنی، متوجه خواهی شد که این آپارتمان برای ما خیلی گران است.
summieren جمع زدن
@Ich_will_Deutsch_lernen
دوستان توجه کنید که هر منطقه لهجه خاص خود را دارد.
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAFKWVqpLJaJrYWAtJA
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAFKWVqpLJaJrYWAtJA
#صرف_فعل
#Verb_Konjugation
der Infinitiv: #summieren
یک جمع تشکیل دادن - تجمیع کردن - جمع کردن/زدن - خلاصه کردن - متحد کردن - یکی کردن - انباشته شدن - رشد کردن - با گذشت زمان بیشتر و بیشتر شدن - با افزوده شدن چیزی به چیزی که از قبل وجود دارد رشد کردن و در نتیجه تأثیر خاصی ایجاد کردن
Präsens: summieren
Perfekt: hat summiert
Präteritum: summierten
ich summiere
du summierst
er/sie/es summiert
wir summieren
ihr summiert
sie/Sie summieren
@Ich_will_Deutsch_lernen
#Verb_Konjugation
der Infinitiv: #summieren
یک جمع تشکیل دادن - تجمیع کردن - جمع کردن/زدن - خلاصه کردن - متحد کردن - یکی کردن - انباشته شدن - رشد کردن - با گذشت زمان بیشتر و بیشتر شدن - با افزوده شدن چیزی به چیزی که از قبل وجود دارد رشد کردن و در نتیجه تأثیر خاصی ایجاد کردن
Präsens: summieren
Perfekt: hat summiert
Präteritum: summierten
ich summiere
du summierst
er/sie/es summiert
wir summieren
ihr summiert
sie/Sie summieren
@Ich_will_Deutsch_lernen